جایگاه ساز کوبه ای تمبک

 تمبک، به عنوان یک سازپوستی از چه جایگاهی در عالم ساز ها برخورداراست؟ بعضی از موارد مورد بررسی ارگانولوژیک( سازشناختی) تمبک عبارتند از : - خصوصیات فیزیکی و بررسی صوتی ساز (کیفیت صوتی- محدوده ی صوتی- صدای ثابت یا قابل تغییر- تداوم صدای ساز - ابعاد دینامیکی صدای ساز- قابلیت های رنگ آمیزی صوتی ساز- …)

- شناخت دقیق ساختمان بیرونی و درونی ساز و بخش مرتعش و صدادهنده و توصیف دقیق آنها و ارتباط ساختاری اجزا و در نهایت جنبه های تزیینی ساز . - خصوصیات فرا موسیقایی که نشان دهنده نگرش های مذهبی، آیینی و فرهنگی به آن می باشد.
- شیوه ی اجرای ساز
- ارتباط با سازهای شبیه به خود در فرهنگ های مختلف
- تکامل و پیشینه تاریخی ساز
عالم سازها از تنوع چشمگیری برخوردار است. این تنوع باعث می شود تا سازها از جهات مختلف مطالعه شوند و جایگاه هر کدام و ارتباط سازها با هم مشخص گردد . گاهی در بین سازهایی مانند تمبک و دربوکه عربی چند صفت مشترک مشاهده می گردد و گاهی نیز یک صفت تنها در یک ساز مشاهده می گردد.

ازجمله صفات مشترک بین آنها می توان وجود پوست مرتعش و از جمله ی صفات خاص می توان شکل خاص هندسی، تزیینات و سونوریته sonority خاص تمبک را برشمرد. سونوریته یا صدادهی ساز تابع عوامل متعددی مانند : نوع مواد بکار رفته در ساز، هندسه ساختمان ساز، نحوه به ارتعاش درآوردن ساز (تکنیک نوازندگی) است. هر گونه تغییر در این عوامل باعث تغییر سونوریته می شود. سونوریته تمبک غیر کوک دار با تمبک کوکی مسلما متفاوت است.

و اما قدمت ساز شناسی به تمدن های کهن چین ، یونان باستان و هندوستان می رسد. موسیقیدانان اسلامی همانند فارابی با کتاب موسیقی الکبیر، ابن سینا با کتاب رساله شفا و عبدالقادر مراغه ای با کتب متعدد ، نیز در این زمینه تلاش کرده اند.

در اروپا نیز می توان از Sebastian Virdung با کتاب Musica getuscht und ausgezogen (1511) و Martin Agricola با کتاب Musica instrumentalis deudsch (1529). نام برد. در قرن 17 Michael Praetorius با دو کتاب خویش Syntagma musicum (1618) و Theatrum instrumentorium (1620) تعدادی از سازهای دوره رنسانس و آفریقا را به تصویر کشید. قرن 18 و 19 شاهد مطالعه کمتر ولی کاربرد سازهای ملل مختلف در فرهنگ موسیقی اروپا بود. در قرن 20 موسیقی شناسان آلمانی و اتریشی Curt Sachs و Erich von Hornbostel سیستم رده بندی سازها را در 1914 ارائه دادند.

خط کلی این رده بندی برمبنای بررسی اولین صفت مشترک سازها یعنی ویژگی فیزیکی ارتعاش ساز بنا شده است. بر این اساس سازها به پنج دسته تقسیم می شوند :
* سازهای پوستی membranophones که تولید صدای آنها ناشی از ارتعاش پوست است.
* سازهای خودآوا idiophones که تولید صدای آنها ناشی از ارتعاش جسم سخت یا انعطاف پذیر است.
* سازهای زهی chordophones که تولید صدا ناشی از ارتعاش سیم است.
* سازهای بادی Aerophones که تولید صدا ناشی از ارتعاش ستون هوا است.
*سازهای الکتریکی Electrophones که تولیدی صدای آنها ناشی از وجود جریان الکتریسیته است.

پوستی ها Membranophones در رده بندی زاکس- بوستل
سازهای این دسته دارای بخش مولد صورت از نوع پوست مرتعش اند. نواختن این سازها به شیوه های ضربه ای- مالشی و دمیدنی صورت می گیرد. ضربه زدن به ساز به دو حالت کلی مشاهده می شود :
- مستقیم توسط ضربه با دست یا کوبه.
غیرمستقیم مثل طبل های تکان دادنی که اجسام داخل طبل به پوست ضربه می زنند، طبل های مالشی ( مالیدن چوب، دست یا زه به پوست ) و دمیدن به پوست مانند (میرلیتن ها Mirlitons) که ارتعاش هوا ناشی از دمیدن، پوست را به ارتعاش در می آورد.

اصولا در این رده بندی ابتدا طبلها را براساس شیوه نواختن و سپس بر اساس سایر صفات تقسیم می نمایند و به هر سطح طبقه بندی یک کد براساس سیستم دهدهی دیوئی Dewey اختصاص می دهند . مرحله اول طبقه بندی پوستی ها در سیستم زاکس – بوستل منجر به 4 سطح همترازمیگردد :
2 سازهای پوستی (طبلها)
21 طبلهای ضربه ای
22 طبلهای زخمه ای
23 طبلهای مالشی
24 طبلهای دمیدنی

صفاتی که در پوستی ها باید در نظر گرفته شوند عبارتند از :
الف) شکل ظاهری بدنه که توسط ابعاد هندسی ساز تعریف می شود. بدنه ی طبل ها به اشکال گوناگون مشاهده می شود. در مقابل شکل هندسی انواع سازهای پوستی را مشاهده می کنید :
*** آوندی Kettle drum، مانند تیمپانی
*** لوله ای Tubular drum: استوانه ای Cylindrical drum- بشکه ای Barrel drum – مخروطی Conical drum- دومخروطیDouble-conical drum - ساعت شنی Hourglass drum- ساغری شکل Goblet drum *** قابی شکلFrame drum





ب) کشیده یا کوتاه بودن طول بدنه، گلو (نفیر) دارا بودن بدنه، پایه دار یا بدون پایه بودن.
ج) تعداد پوست متصل به بدنه و تعداد پوست نواختنی.
د) باز یا بسته بودن انتهای ساز.
ه) شیوه اتصال پوست به بدنه (چسبیده- میخ شده- وصل به طوقه- طناب پیچ شده)
و) صدادهی (کوک پذیری و نحوه آن- رنگ آمیزی صوتی- تغییر ارتفاع صوت بدن تغییر کشش)
ز) شیوه و اجرا : ضربه (مستقیم- غیرمستقیم) مالش- دمیدن
ح)جنس مواد سازنده ی بخش های مختلف ساز
ط) آرایش ها و تزیین ساز
با گسترش سطوح طبقه بندی و اختصاصی تر شدن صفات ، ساختارکدینگ هم بر اساس دسته بندی 3تایی کدها کامل تر میشود.

تمبک به عنوان یک سازپوستی ساغری شکل دارای کد 211.261.1 می باشد که هر عدد از چپ به راست معرف :
2 : ساز پوستی 1: ضربه ای بودن 1: ضربه مستقیم با دست
2: طبل لوله ای 6: ساغری شکل بودن 1: یک پوسته بودن
1: باز بودن طرف دیگر طبل

با اینحال به نظر نگارنده ، تمبک را می توان یک ساز هیبرید یا مخلوط دانست چراکه می تواند:
- به دلیل تولید صدا از پوست ، ساز پوستی باشد.
- به دلیل تولید صدا از بدنه به اشکال مختلف ، انواع خود آوا را نمایش دهد.

شمشال و نرمه نای  

شمشال

از قديمي ترين و رايج ترين سازهاي منطقه كردستان است . شمشال در واقع ني چوپان كردستان است كه از لوله فلزي ساخته

مي شود . بهترين فلزي كه براي ساختن شمشال به كار مي رود، برنج است، اما معمولا از لوله هاي فلزي مختلف نيز استفاده مي

كنند كه البته صداي دلنشيني ندارند.

شمشال در همه جا به كار مي رود . در عروسي و شادي، همراه با آواز، ب ه صورت تكنوازي و حتي در عزا . موسيقي رقص را نيز با

شمشال مي نوازند . استفاده از شمشمال در مراسم دراويش قادري عموميت ندارد، اما اگر كسي بتواند مي نوازد . در مورد ساز

ضربي همراهي كننده شمشال قال مره مي گويد كه از انواع سازهاي ضربي مانند دهل، دف، دايره و تمبك مي توان استفاده

كرد، به شرط آنكه صداي شمشال پوشيده نشود.

شمشال در اندازه هاي مختلف ساخته مي شود و اندازه معمول آن تقريبا در حدود 50 سانتيمتر است . شمشالي كه قال مره با آن

مي نوازد، برنجي است و به 55 سال پيش تعلق دارد . نغمه هاي شمشال كه به جز مواردي نادر معمولا توسط افراد عامي نواخته

مي شود، شامل آهنگ هاي الله الله، يا محمد المصطفي، شيخانه ها، سحري، لشكري، سوار، غريبي و ... است. شمشال را بيش

تر وسيله اي براي اجراي نغمات حقيقي بايد دانست.

با سرنا، دوزله و نرم ناي، همه نوع آهنگي نواخته مي شود مخصوصا آهنگ هاي رقص كه با دهل، دايره يا تمبك همراهي مي

شود. با اين سازها نغماتي با عناوين: حيران، گريان، فتاح پاشائي، لبلان، زنگي، سه جار، شلان و ... اجرا مي شود.

دف نيز از سازهاي رسمي خانقاه است كه در مراسم ذكر نواخته مي شود و گاه همراه با طاس اجرا مي شود.

ترانه هاي محلي نيز هر كدام كه داراي كلام باشند، با واژه اي كه مدام به عنوان سربند تكرار مي شود، نامگذاري مي شوند .

102- مانند: شيرين شيرينه، الي له گه لاويژه، و ... (بوستان و درويشي، 1370 ، ص: 103

نرمه ناي (بالا بان)

شبيه سرناست با اين تفاوت كه لوله آن كاملا استوانه اي شكل است . داراي هفت سوراخ است كه قطر هر كدام حدود شش

ميليمتر است. نرمه ناي غالبا در مراسم رقص با ضرب بكار مي رود و گاهي به تنهايي نواخته مي شود.

نرمه ناي فقط در سقز، بوكان و مهاباد رايج است. از چوب آبنوس يا فوفل ساخته مي شود و از سه قسمت تشكيل شده است:

-1 تنه، 2- زل، 3- بس زل

- سورن ا(تايه)، از متداول ترين سازهاي كردستان است و غالبا به همراهي دهل بكار مي رود . در سطح بدنه آن 7 سوراخ جهت

انگشت گذاري تعبيه شده و در زير آن سوراخي بمنظور توليد اصوات زير و بم وجود دارد.

سازهای کوبه ای دایره - دهل - طاس

دايره

در اكثر رقص هاي دسته جمعي كردي (چوبي) دايره نقش اصلي را ايفا مي كند . قسمت داخلي بدنه دايره حلقه هاي فلزي قرار

دارد كه به آنها زنجيره مي گويند.

دهل

معمولا با سورنا بكار مي رود، شكل و اندازه هاي گوناگوني دارد . متشكل از يك بدنه چوبي است كه دو طرف آن از پوست بز يا

گوسفند پوشيده شده است . اين ساز توسط دو قطعه چوب يكي نازك و بلند (مخصوص سمت چپ ) و ديگري كلفت و كوتاه

(مخصوص طرف راست) نواخته مي شود.

اين ساز به شكل استوانه ساخته مي شود، بدنه آن از چوب بلوط، چنار و يا گردو است . پر صداترين دهل كردستان از پوست

گرگ است.

دهل در ساير نواحي كشورمان مانند استان مازندران، بختياري و استان مركزي ديده مي شود.

طاس

سازي كوبه اي است . كاسه آن از جنس مس است كه روي آن پوست مي كشند و با چوب، تسمه چرمي و يا تسمه لاستيكي به

آن مي كوبند . استفاده از طاس در مرحله ذكر قيام صورت مي گيرد . از يك تاسه طاس معمولا استفاده مي شود . طاس از نظر

20- اندازه استاندارد خاصي نداشته، در اندازه هاي كوچك و بزرگ ساخته مي شود . اندازه متوسط آن مي تواند با قطر دهنه 30

( سانتيمتر ساخته شود. (بوستان و درويشي، 1370 ،ص: 107

ساز کوبه ای دوطبله

دوطلبه

ساز مخصوص عشاير و ايلات كردستان است . در گذشته هنگام جنگ و يا براي گردآوري افراد و نيرو، صدور فرامين از قبيل

حمله و آماده باش براي كوچ و حركت ايل بكار مي رفته است . امروزه نيز اين مراسم در برخي از نقاط كردستان و در ميان

عشاير كرد مرسوم است. اين ساز را جلو زين اسب نصب مي كنند و هنگام سواري و حركت دسته جمعي بر روي آن مي نوازند.

مي گويند و پوست كاسه آن ر ا از « جره » اين ساز متشكل از دو كاسه مخروطي است از جنس برنج، طبل سمت راست را

مي گويند و پوست كاسه آن از جنس گوسفند و بز مي باشد. « نواز » پوست گرگ مي سازند به طبل سمت چپ

ساز کوبه ای کاخون(Cajon)

کاخون(Cajon) لغتی اسپانیایی به معنی«جعبه ، صندوق ، صندوقچه ، کمد کوچک یا میز کشودار کوچک»  است که به نوعی ساز کوبه ای اطلاق می شود . نوازنده بر روی کاخون می نشیند و با ضربات کف دست و انگشتان که بر روی صفحه جلویی ساز می کوبد ، صدایی خاص و زنگ دار تولید می کند .

 ریشه ها :

به نظر می رسد بردگانی که از آفریقای مرکزی و غربی توسط اسپانیایی های فاتح ، به سرزمین های تحت سلطه ایشان در آمریکای لاتین ، به خصوص پرو و کوبا برده شدند ، این نوع ساز کوبه ای و فرم ساده آن را به اهالی آن سرزمین ها معرفی کردند. بدین ترتیب دو نظریه در مورد پیدایش این ساز ارائه شد 

ممکن است این نوع درام نواده مستقیم آلات موسیقایی جعبه مانندی باشد که در کشورهای آفریقایی غربی و مرکزی مانند آنگولا و آنتیل استفاده می شدند

این آلات موسیقی توسط بردگان و خدمتکاران پرویی که در ناوگان کشتیرانی اسپانیایی ها خدمت می کردند به تدریج تغییر یافت و به صورت یک ساز کوبه ای به کار رفت . بردگان پرویی مذكور در نواحی ساحلی مانند "ماتانزاس" (Matanzas) و "کوبا" (Cuba) جعبه ها و صندوق های حمل ماهی ماهیگیران را به ساز تبدیل کردند ؛ در حالی که در سایر نواحی، مردم بومی با کوبیدن بر روی کمدهای کوچک لباس و دراورها ریتم می ساختند و پایکوبی می کردند .

برخی دیگر عقیده دارند که بردگان سیاهپوست از جعبه های ساده ای به عنوان یک ساز استفاده می کردند تا بدین وسیله علیه حکم اسپانیاییهای حاکم بر نواحی آفریقایی نشین که موسیقی و ساز و آواز را برای بردگان تحریم کرده بودند مبارزه کرده باشند .بدین ترتیب ایشان می توانستند بدون ترس از مجازات و بدون زیر پا گذاشتن قوانین جابرانه اسپانیایی ها وسایلی مانند چهارپایه و جعبه و کمدهای چوبی کوچک را که هویت موسیقایی ندارند به جای ساز به کار ببرند .

وقتی کلیه نظریات و احتمالات را بررسی می کنیم می بینیم که در هر صورت ترکیبی از موسیقی و ساز آفریقایی به همراه اجبار و محدودیت اعمال شده توسط حاکمان اسپانیایی بوده که مسیر پیدایش کاخون را شکل داده و تعیین کرده است .

 تکامل و توسعه :

بر اساس شواهد موجود و نقل قول های مردمی ، کاخون در اوایل قرن نوزدهم میلادی در نواحی ساحلی پرو تکامل یافت و اندک اندک استفاده از آن در میان مردم افزایش یافت ،به طوری که در حوالی دهه 1850 میلادی تبدیل به سازی محبوب و پرطرفدار شد .

در اواخر قرن نوزدهم برخی از نوازندگان کاخون یا  "کاخونادورها"(Cajonador) با بستن تخته هایی نازک به بدنه آن ، به الگوی جدیدی از ایجاد لرزش (ویبراسیون)در صدای کاخون دست یافتند .

در کوبا نوازندگان درام در سبک رومبا که یک سبک موسیقی "آفرو_کوبایی" شامل رقص و آواز و درام (پرکاشن) است ، از کاخون استفاده می کنند ؛ در حالی که در پرو این ساز درچندین ژانر موسیقایی "آفرو – پرویی" به کار می رود .

در قرن بیستم کاخون توسعه بین المللی یافت و به عنوان نوعی پرکاشن با منشاء "آفرو – پرویی" در بسیاری از نقاط دنیا و انواع ژانرهای موسیقی به کار گرفته شد ، تا جایی که در سال 2001 میلادی از طرف «سازمان فرهنگ ملی پرو» رسماً به عنوان «میراث فرهنگی ملی پرو» ثبت و اعلام شد .

cajon

«« ساختار :

کاخون جعبه ای شش وجهی و مکعب مستطیل شکل است که پنج وجه آن را از یک لایه چوب نازک به ضخامت 3/1 تا 2 سانتیمتر (5/0 تا 75/0 اینچ) می سازند . وجه ششم (که یکی از مستطیل هاست) از یک لایه تخته سه لای نازک پوشانیده می شود . این وجه که سطح ضربه خورنده یا سر(Head) کاحون است "تاپا" (Tapa) نام دارد . حفره صدا(Sound hole) در وجه كناری "تاپا" تعبیه می گردد

صفحه چوبی "تاپا" را معمولا به طور کامل به جعبه کاخون نمی چسبانند ، به طوری که در نواحی فوقانی اش فقط در چند نقطه به کاخون متصل است . با این تمهید هنگام ضربه زدن به "تاپا" صدایی گِزمانند و خاص با افه لرزشی از کاخون به گوش می رسد .

فاکتورهایی که در خصوصیات صوتی کاخون از قبیل ارتفاع (زیری و بمی) ، حجم ، طنین و کاراکتر ویه صدای آن موثرند عبارتند از اندازه و شکل کاخون ، جنس و ضخامت چوب مورد استفاده در ساخت آن و اندازه و محل تعبیه حفره صدا

نوع چوبی که صفحه "تاپا" را تشکیل می دهد بسیار متنوع است و بستگی دارد به اینکه سازنده (یا سفارش دهنده) چه نوع صدایی را ترجیح می دهد .

صداهای با تنالیته پایین (بم) گرم و مطبوعند و صداهای با تنالیته بالا (زیر) واضح و درخشانند ، بدون آنکه تغییری در ویژگیهای صوتی کاخون از نظر کاراکتر ایجاد شود . برای ساخت صفحه "تاپا" معمولا از چوبهای درخت گیلاس ، ماهون و افرا استفاده می کنند ؛ در حالیکه بقیه قسمتهای کاخون را از چوب کاج ، صنوبر و یا سایر چوبهای سفید مرغوب می سازند .

اخیراً یک پرکاشنسیت پرویی به نام روبرتو چینو بولانیوس (Roberto chino Bolanos) یک کاخون از جنس پلِکسی گلاس  (Plexiglass)ابداع نمود که پلِکسی کاخون (Plexicajon) نام دارد

بدنه شفاف این کاخون از کاخون سنتی بزرگتر و سنگین تر است و حجم صدای آن اندکی از کاخون سنتی بیشتر می باشد

کریس نیسِن (Chris Nissen) سازنده درام است و مبدع چند نوع کاخون قابل حمل درام های وی با نام " Slapdrum"  از شهرت جهانی برخوردارند .

در زیر دو نمونه از كاحونهای پرتابل وی به نام های Lapdrum" " و ""Slapboxx دیده می شود

"Lapdrum" را بین رانها قرار می دهند و "Slapboxx" روی رانها واقع می شود . بدین ترتیب نوازنده می تواند براحتی بنشیند و پشتش به پشتی صندلی تكیه داشته باشد . ضمن اینكه كوچك و قابل حمل نقل هستند واز لحاظ نوع صدا نیز كاملا كاراكتر ویژه كاخون سنتی را القا می كنن

نوعی دیگر از كاخون به نام سُل كاخون (Solcajon) به صورت لوله های بلند ساخته شده مانند كونگا  (Conga)نواخته می شود

 

 

منبع : Flamenconews.ir

 

كاخون امروز:

امروزه صدای ویژه كاخون در بسیاری از سبكهای موسیقایی به طور فراگیری به گوش می رسد . در كوبا ، نواحی ساحلی پرو ، همراه با سبكهای موسیقایی "توندِرو" (Tondero) ، "ساما كوئه كا" (Zamacueca) ، والس پرویی ، فلامنكوی مدرن و غالب گونه های رومبا از كاحون استفاده می شود .

اولین باری كه كاخون در موسیقی فلامنكو وارد شد ، در دهه 1970 میلادی توسط پاكودولوسیا بود . وی در سفری كه به پرو داشت از پركاشنیست بزرگ پرو ، "كائیترو سوتو" (Caitro Soto)  ، یك كاخون هدیه گرفت و به اسپانیا برد .

بعدها در سِكستِت پاكودلوسیا و دیگر اجراهایش ، روبم دانتاس (Rubem Dantas) پركاشنیست برزیلی برایش كاخون (و دیگر درام ها را) می نواخت .

در دوره معاصر كاخون مدرن بسیار پرطرفدار شده ، به عنوان ساز همراه گیتار آگوستیك در بسیاری از اجراهای صحنه ای و استودیویی در سراسر دنیا استفاده می شود . شاید شنیدن نام برخی از هنرمندان و گروههایی كه این ساز را در اركستر خود گنجانیده اند جالب باشد .

cajon drum

 

مت كروگر ، جنیفر لوپز ، ریكی مارتین ، Ansastacia , Los Lobos , Fleetwood Mac , The Dixie Chicks ،گلوریا استفان ، اغلب گروههای پاپ ، رومبا ، راك و فلامنكوی اسپانیایی در اجراهای صحنه ای ، تلویزیونی ، كنسرت ها و حتی در ضبط استودیویی آلبومهای خود از كاخون استفاده می كنند .


Berimbau ساز کوبه ای برزیلی

berimbau

ساز کوبه ای بریمبائو - ساز کوبه ای برزیل

ساز کوبه ای ساخته شده از چوب و کاسه چوبی به همراه سیم نازک فلزی که به مانند کمانی بزرگ بوسیله چوبی نازک نواخته می شود.اصالت این ساز بر می گردد به سازهای کوبه ای افریقا ولی در حال حاضر این ساز کوبه ای را بیشتر در برزیل می نوازند.

ریتمهای متنوع این ساز به دلیل ساختار ساده و صدای زنگوار نزدیک به  گویش برزیلی مورد توجه مردم برزیل قرار گرفته است . طول کمان این ساز بین ۱.۲ تا ۱.۵ متر است و از یک پولک فلزی یا سنگ برای ایجاد فرکانسهای مختلف در ساز استفاده می شود.علاوه بر پولک و ترکه ، استفاده از شیکر محلی برزیل نیز در نواختن این ساز رایج است. ابزار فرعی برای نواختن این ساز در شکل زیر نشان داده شده است.

صدای ساز berimbau

 

 



 

موسیقی شمال استان همدان

 
موسیقی شمال استان همدان
 
 
 
 

در شهرستانهای شمالی استان همدان: رزن، کبودراهنگ، بهار و قسمتهایی از شهرستانهای اسدآباد، همدان و ملایر موسیقی ترکی رایج است. این شکل از موسیقی بنا به استفاده از لحنها و پرده‌های بخصوص با موسیقی آذربایجانی شباهتها و تفاوتهایی دارد.

با غور در موسیقی ترکی همدان می‌توان شباهتها و تفاوتهای آن را با موسیقی دیگر نواحی ترک نشین در داخل و خارج دریافت. این شعبه از موسیقی مقامی، به وسعت و پیچیدگی موسیقی ترکمنان یا ترکان آناتولی نیست؛ اما از همان اصالت خاص موسیقی ترکی برخوردار است.از موارد شباهت موسیقی ترکی همدان با موسیقی دیگر اقوام ترک می‌توان به بعضی از مقامها (همچون کوراوغلو، زارنجی و گرایلی)، تعدادی از داستانها (مانند اصلی و کرم، طاهرمیرزاو کوراوغلو)، نحوه پرده‌گیری، ضربات حساب شده دست راست بر صفحه ساز به هنگام مضراب زدن و تغییر سریع میزانها در یک اجرا اشاره کرد.[۱]

 

سازهای مورد استفاده

موسیقی ترکی غالباً با ساز چگور (یا چؤگؤر) اجرا می‌شود و گاهی ساز بادی بالابان را به همراه آن می‌نوازند.

نواختن نغمات ترکی با کمانچه سه سیمه یا چهارسیمه و تار فارسی نیز کم و بیش رواج دارد.

همچنین گاهی در عروسی‌ها از دهل و سرنا و توتک (شؤددک)استفاده می‌شود.

در این ناحیه و خاصه در نواحی شمال غربی استان نواختن تنبور نیز رواج دارد.

مقامهای تنبور در بین ترکهای همدان تا حدودی با مقامهای رایج با مناطقی همچون صحنه تفاوت دارد و اشعار ترکی نیز در آن به کار می‌رود.

در اجرای موسیقی عاشیقی همدان ندرتاً از سازهای ضربی مانند دایره استفاده می‌کنند. بلکه بیشتر مقامهای ترکی این ناحیه دارای ریتمهای ضد ضرب است و نمی‌توان سازهای ضربی را با آنها هماهنگ کرد یا آنکه این کار دشوار است.

عاشیقها و نوازندگان معروف شمال استان همدان

اصطلاح عاشق در آناتولی و آذربایجان به خوانندگان سیاری دلالت داشته که انواع مختلفی از اشعار عامیانه یا داستانهای عاشقانه ترکی را خلق و اجرا می‌کرده‌اند.[۲] عاشق در استان همدان عموماً به شخصی اطلاق می‌شود که نوازنده چگور است و در حین نواختن، به خواندن و نقل داستان می‌پردازد. غیر از نوازندگان چوگور که غالب عاشقهای این استان را تشکیل می‌دهند، به نوازندگان تار که داستان نقل می‌کنند نیز عاشق گفته می‌شود.[۳]از بین عاشیقها و نوازندگان موسیقی ترکی همدان (با چوگور، کمانچه، ویولون، تار، بالابان، دهل و غیره) می‌توان از افراد ذیل نام برد:

چوگور: عاشیق حیدر محمودی، استاد هادی گلزاری(لالجین)، عاشیق آقامعلی(علی ورمزیاری از کبودراهنگ)، عاشیق محرمعلی نادری (شرّا)، قدرت باقری‌خجسته (لالجین)، عاشیق شاطر (لالجین)، عاشیق محمود (صالح‌آباد)، عاشیق عباس ملایری (غلامعباس غلامی)، خدایار علی‌یاری(کوهین)، اسماعیل بخشی (کبودراهنگ)، حمزه‌علی‌خان محمدی، حسین آقامحمدی

تار: عاشیق اکبر غفوری (کبودراهنگ)، عاشیق صحبت طاهری، خان‌میرزا(کبودراهنگ)، عاشیق سلمان، عاشیق فرج خوش‌قیافه (لالجین)

ویولون: عاشیق سلمان، عاشیق نجات

کمانچه: قدرت باقری‌خجسته (لالجین)، استاد هادی گلزاری(لالجین)

تنبور: قدیر فرهادی(گنده‌جین)، مهدی ملکی

سرنا و بالابان: رحمانعلی دریایی (کبودراهنگ)، شیرویه محمدی

ویژگی موسیقی شمال همدان

بسیاری از مقامهای محلی این ناحیه چنان است که نمی‌توان به هنگام اجرای آنها سازهای ضربی به کار برد؛ از این رو به ندرت در کنار چوگور یا کمانچه محلی، سازهایی همچون دایره می‌نوازند. همچنین گروه نوازی نیز در میان نوازندگان محلی همدان چندان رایج نیست. این ویژگی در میان عاشیقهای آذربایجان غربی، اوزانهای ترکیه و شاهسونهای قم، همچنین بخشی‌های شمال خراسان و باغشی‌های ترکمن مشترک است؛ البته دونوازی به شکل چوگور و بالابان یاکمانچه و چوگور کمابیش متداول بوده است؛ اما گروه نوازی چند چوگور با هم یا با سازهای دیگر اصلاً مرسوم نیست. در توضیح تمایل نوازنده‌ها به تکنوازی یا عدم کاربرد سازهای ضربی، می‌توان گفت که اکثر نغمات محلی، ریتم منظم ندارند و در نواختن یک مقام، گاه از میزانهای مختلف استفاده می‌شود و تعدادی از مقامها نیز اساساً ضربی نیست. از سوی دیگر، متداول‌ترین کاربرد این موسیقی، در نقل داستان بوده‌است که عاشیق به مناسبت حال و هوای مجلس و اقتضای داستان پردازی خود، از نغمه‌ها و مقامها و ریتمهای مختلف استفاده می‌کند؛ در حالی که کاربرد هم‌نوازی، اغلب در اجرای تصنیف است ودر موسیقی ترکی منطقة همدان، تعداد تصانیف، اندک است.

عاشیقهای همدان از دیرباز در زنده نگاه داشتن موسیقی بومی این ناحیه کوشیده‌اند. ساز اصلی عاشیقها چوگور است که بازمانده ساز کهن «چونگور» است. تعدادی انگشت شمار نیز در نواختن کمانچه مهارت دارند و در دهه‌های اخیر تعدادی نیز به نواختن تار فارسی و ویولون روی آورده‌اند. بالابان و نی فلزی نیز کمابیش در میان نوازندگان محلی رایج بوده‌است.

همچنان که پیشتر گفته شد، بیشترین کاربرد موسیقی ترکی همدان در نقل داستان بوده است؛ همچنان که در بین عاشیقهای آذربایجان و بخشی‌های ترکمن و ترکان شمال خراسان رایج است.

داستانهای رایج در نواحی شمال همدان که عاشیقها روایتگر آن هستند

  • اصلی و کرم
  • بهرام و گلندام
  • تیلیم‌خان و مهری
  • حمرا
  • خسته‌قاسم و لزگی‌احمد
  • خسرو و صنم
  • رضا گؤیچک
  • زهره و طاهرمیرزا
  • سلیم شمس
  • سیدی
  • شاه‌اسماعیل
  • شیرین بیرچک
  • صیاد و سادات
  • عاشق آیدین
  • عباس و گل‌گز
  • غریب و شاه‌صنم
  • کور اوغلی
  • کلبی و حوری‌زاد
  • گرگرلی محمد
  • محمد بیگ‌‌جان سوداگر
  • محمد و پری
  • محمود و نگار
  • معصوم و افروزپری
  • ورقه و گلشاه

ساز کوزه و UDU


ساز آفريقايی UDU شباهت زيادی به ساز کوزه در موسيقی بلوچستان دارد. نوازندگان بلوچ يک طشت ودو کوزه را همزمان بکار می برند. در يکی از کوزه ها مقداری آب می ريزند و با اين عمل دو صدای متفاوت از کوزه ها توليد می کنند . اما با وجودی که ساز کوزه در ايران وجود دارد، چه چيز باعث شده که اين نوازنده ايرانی يک ساز افريقائی را الگوی خود قرار داده و تغييراتی روی اين ساز بوجود آورد:
ب
"چون در سازهای کوبه ای ايرانی Bass کار کم است و صدای بيشتر سازها تيز است. به نظر من در ارکسترهای ما حتی زمانی که چهار تنبک با هم اجرا می شوند حجم صدا کم است . در واقع Bass که پشت ارکستر را پر کند نداريم. وقتی اين ساز را اجرا می کردم متوجه شدم که Bass خيلی خوبی دارد و صدای آن باعث شد که بعد از چند سال نوازندگی با اين ساز به فکر تغييراتی در آن باشم."


تغيير در اندازه ، اضافه کردن پوست بر روی بدنه سراميکی، و افزودن يک حفره کوچک بر ساز UDU باعث شده که اين وسيله از نظر توليد صدا غنی تر شود و براحتی نه تنها ريتم و تکنيک های افريقائی، بلکه ريتم های ايرانی، هندی و عربی بر روی پوست و بدنه اين ساز قابل اجرا باشند:


" از محاسن اين ساز، اجرای تکنيک های مختلف است. تکنيک های هندی، ايرانی، حتی افريقائی. حتی يک نوازنده معمولی هم می تواند با کف دست روی ساز بزند و صدای مطلوب از آن توليد کند. اما برای اجرای بعضی سازها حتما بايد تکنيک آن را بطور دقيق بکار برد تا صدای درست شنيده شود. مثلا در تنبک برای ايجاد صدای تم بايد شش ماه تلاش کرد. اما به قول دوست افغانم که اصطلاح غار را بکار می برد، اين ساز با گرفتن غار بالا يک صدا و با برداشتن آن يک صدای ديگر توليد می کند. حتی امکان دارد کسی نوازنده هم نباشد اما با يک تکنيک ساده بر روی پوست يا بدنه اين ساز اجرای خوبی داشته باشد. مثلا من تکنيک تنبک و طابلا راترکيب کردم و هيچ محدوديتی در آن نيست."


پس از تکميل ساز UDU ، بهنام سامانی در کنسرتهای متعددِ گروه ضربانگ و پانتئون از آن استفاده کرد. اما بی شک بکار گيری اين ساز در تازه ترين تور اروپايی گروه دستان همراه با آواز پريسا، تائيد اين ساز درموسيقی سنتی ايرانی است:


"من در گروه ضربانگ از اين ساز استفاده کرده بودم اما در گروه دستان اين ساز را اجرا نمی کردم تا اينکه يک روز که قطعه ای از "حميد متبسم" را تمرين می کرديم، " پژمان حدادی" مرا تشويق به استفاده اين ساز کرد. من در تمرين بعدی، با ترديد و بدون اينکه به گروه چيزی بگويم نواختن را شروع کردم ودرهمان اولين لحظه از آن استقبال شد. بعد هم در قطعه ای از "حسين بهروزی نيا" اين ساز را اجرا کردم... خانم پريسا هم خيلی از اين ساز خوششان آمد و هيچ اصراری نکردند که حتما يک ساز ايرانی بکار گرفته شود و جالب بود که ايشان شعری را از مولانا درباره کوزه انتخاب کرده بودند به این مضمون،


بده این آب زکوزه، که نه عشقی است دو روزه


 و اين برايم خاطره خوبی شد که ايشان بدون اينکه از اين اجرا خبر داشته باشند اشعاری مرتبط انتخاب کرده بودند...و به اين ترتيب برای اولين بار در کنسرت "گل بهشت" از اين ساز استفاده شد. در ايران هم بزودی کنسرت خواهيم داشت که و اين ساز را بکار خواهم برد."


او درباره تغيير نام ساز UDU به UDU-Zarbang اينطور می گويد:


"اسم اين ساز را اودوی ضربانگ انتخاب کردم چون ضرب همان ريتم در زبان فارسی و عربی است و بانگ هم يعنی صدای ضرب و ريتم های مختلف. و همچنين ضربانگ، نام يک گروه کوبه ای است که من با دوستانم در آن فعاليت داريم و به همين علت اسم اين ساز را ضربانگ انتخاب کردم."


بهنام سامانی بيست سال پيش به آلمان مهاجرت کرده و در سالهای گذشته در تورها و کنسرت های مختلفی در در داخل و خارج ازاين کشور شرکت کرده است. او اعتقاد دارد مهاجرت اوبه آلمان عامل اصلی پيشرفت اودر موسيقی بوده است:


" واقعيت اين است که اگر من ايران بودم شايد حتی کار موسيقی نمی کردم. زمانی که من از ايران به اروپا آمدم ۱۸-۱۹ ساله بودم و دولت آلمان از کار من حمايت زيادی کرد. برای من در محيط چهار محال بختياری هرگز امکان پيشرفت وجود نداشت. موزيسين هائی که در تهران زندگی می کنند بخاطر آن رابطه ها و باند بازی ها که هنوز هم وجود دارد امکان رشد به من نمی دادند. ديگر اين که در کشور آلمان ارتباط با نوازندگان هندی، افريقائی، کوبائی و خيلی ازگروه های ديگر تاثير زيادی در کارم گذاشت . در ايران محيط بسته است شما هيچوقت يک کنسرت خوب هندی يا آفريقائی در ايران نمی بينيد."


سازUDU-Zarbang توسط شرکت Schlag Werk سازنده سازهای کوبه ای درآلمان به ثبت رسيده است. بهنام سامانی هم اکنون در حال تهيه يک کتاب آموزشی به زبان فارسی و انگليسی برای اجرای اين ساز است. او قصد دارد اين ساز را بزودی در ايران نيز در دسترس علاقه مندان قرار دهد



منبع : هنر و موسیقی

با موسيقي به آرامش مي رسم

با موسيقي به آرامش مي رسم

نويسنده: دكتر برايان لوك سي‎وارد
مترجم: مهدي قراچه ‎داغي

از روزي كه انسان به آواز آهنگين يك پرنده گوش داد، نقش موسيقي و تأثير قابل ملاحظه‎ ي آن به رسميت شناخته شد. براي لحظه ‎اي چشمانتان را ببنديد و به ترانه ‎ي مورد علاقه ‎تان فكر كنيد. بگذاريد صداي موسيقي در ذهنتان طنين ‎انداز شود. آگاهانه به آن توجه كنيد و احساس كنيد كه بدنتان چگونه نسبت به آن واكنش نشان مي‎دهد. بدون ترديد، تحريك شنوايي ناشي از موسيقي، مي‎تواند روي حالات جسماني و احساسي ما تأثير بگذارد. موسيقي، از توانايي انگيزه ‎بخشي برخوردار است. قرن‎هاي متمادي از صداي موسيقي به شكل طبل و كوس و دهل براي پيش بردن جنگ‎ها و پيروز شدن در آن‎ها استفاده شده است. اخيراً نيز در حوادث و مسابقات ورزشي، براي رسيدن به پيروزي، از موسيقي استفاده مي‎شود. اما موسيقي به همين اندازه مي‎تواند آرام‎بخش و مسكن نيز باشد. به ياد نواهاي آهنگيني بيفتيد كه از آن‎ها براي خواباندن بچه‎ ها استفاده مي‎شود.
از اين رو مي‎توان گفت كه موسيقي، به روش‎هاي مختلف، بر شرايط انسان تأثير مي‎گذارد و مي‎تواند روي آرميدگي نيز مؤثر واقع شود. درست است كه قرن‎هاست كه از اين امر مطلعيم، اما در روزگار ما و به شكل علمي، خاصيت التيام بخشي موسيقي به اثبات رسيده است. در زمينه ‎ي موسيقي درماني، دو مكتب فكري متفاوت وجود دارد. در مكتب فكري اول، صداي آواز يا صداي ادوات موسيقي مي‎توانند تأثيرات التيام بخش داشته باشند. در اين مكتب فكري، موسيقي درماني كاربرد منظم و به قاعده ‎ي موسيقي به وسيله ‎ي موسيقي درمانگر، براي ايجاد تغييرات احساسي يا ايجاد التيام جسماني در بيمار است. در مكتب دوم به تأثيرات آرامش بخش موسيقي اشاره مي‎شود. بدين مفهوم، موسيقي درماني را مي‎توان توانايي تجربه كردن حالتي تغيير يافته از انگيختگي جسماني و روحي، به كمك نواها، ضرب آهنگ‎ها و لحن‎هاي ناشي از ادوات موسيقي تعريف نمود. در اين مقاله، بيشتر به اين جنبه‎ از موسيقي درماني اشاره كرده ‎‎ايم.
امروزه، موسيقي درماني روشي پرطرف‎دار براي رسيدن به آرامش و آرميدگي است. در جريان يك بررسي كه در سال 1991 انجام شد، 75 درصد كساني كه مورد پرسش قرار گرفتند، گوش دادن به موسيقي را، اقدامي براي كاستن از استرس بيان كردند. در حالي كه موسيقي درماني، روشي مناسب براي افزايش آرامش و آرميدگي محسوب مي‎شود، از توانايي يك اقدام مقابله ‎اي نيز برخوردار است. گوش دادن به برخي از انواع موسيقي، به قدرت پذيرندگي ذهن مي ‎افزايد. از آن گذشته، اين گونه بيان مي‎شود كه موسيقي، بر خلاقيت اشخاص مي‎افزايد و تصورات ذهني را تقويت مي‎كند.


سابقه ‎ي تاريخي
قدما معتقد بودند كه موسيقي، شيطان را فراري داده، سبب التيام مي‎گردد. يونانيان باستان، و از جمله ‎ي آن‎ها، افلاطون، ارسطو و فيثاغورث، به قدرت التيام بخش موسيقي معتقد بودند و اظهار مي‎داشتند كه اگر اشخاص، همه روزه به موسيقي گوش بدهند، به سلامتي خود كمك مي‎كنند. ارسطو معتقد بود كه نواي فلوت بر احساسات انسان تأثير مي‎گذارد. افلاطون نيز مي‎گفت كه موسيقي، موجب هماهنگي و رضايت روح ‎شده، اخلاقيات مردم را افزايش مي‎دهد و بالاخره اعتقاد فيثاغورت اين بود كه موسيقي به انسان هماهنگي مي‎دهد. به باور او، از دست رفتن هماهنگي در انسان، موجب مرض مي‎شود.
پادشاهان قرون وسطي، براي رهايي از احساس تكدّر خاطر و افسردگي و تب، در قصرهاي خود موسيقي پخش مي‎كردند. بعد از آن، بسياري از موسيقيدانان كلاسيك و از جمله باخ، پاشل بل و موزارت، با كمك اشراف و سلاطين، به تصنيف آهنگ‎هايي بدين منظور تشويق شدند. اما تنها طبقات بالاي جامعه نبودند كه از موسيقي استفاده و از آن لذت مي‎بردند. مدت‎ها قبل از آن كه نوار ضبط و سي – دي و راديو و ويديو وجود خارجي داشته باشند، دسته‎ هاي مختلف مردم دور هم جمع مي‎شدند تا به نواي موسيقي و آواز، گوش فرا دهند.
در بسياري از آيين‎هاي قبيله ‎اي در سرتاسر دنيا، از موسيقي استفاده كرده ‎اند. آفريقاييان، قرن‎هاست كه در برنامه‎ هاي مختلف خود از موسيقي استفاده كرده ‎اند.
در سال 1877، اختراع فنوگراف سبب شد تا مردم اقصي نقاط زمين، با موسيقي آشناتر شوند. موسيقي، در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم براي اختلالات ذهني وسيله‎اي درماني گرديد. اما تا قبل از سال 1926،‌ موسيقي هم‎چون ابزاري علمي، براي درمان بسياري از اختلالات باليني مورد تأييد قرار نگرفت. با آن كه ملل مختلف در گذشت سال‎هاي متمادي، از موسيقي براي رسيدن به آرامش استفاده كرده ‎اند، اما تا سال 1946 طول كشيد كه در آمريكا آن را ابزاري التيام بخش به حساب آورده درباره ‎ي آن بررسي‎هاي بيشتري كنند.
در اواخر دهه ‎ي 1970 و اوايل دهه ‎ي 1980 كه موضوع استرس براي مردم از اهميتي خاص برخوردار شد، موسيقي جديدي براي التيام استرس مورد استفاده قرار گرفت تا بر ميزان آرامش و آگاهي‎ هاي اشخاص بيفزايد.

از صدا به سروصدا و موسيقي
صدا، نوعي از انرژي است كه به گوش مي‎رسد. صدا مي‎تواند خوشايند و يا ناخوشايند، دلنشين و يا آزارنده باشد. صداي ناخوشايند و آزارنده را به اصطلاح سروصدا مي‎ناميم. امواج صوتي را با «هرتز»، اندازه مي‎گيريم. شدت صدايي كه گوش تحمل مي‎كند 20 تا 20000 هرتز است كه اين، البته، به كيفيت صدا بستگي دارد. بعضي از صداها را نيز از طريق پوست و استخوان جذب مي‎كنيم.
در حالي كه ارتعاشات به وسيله ‎ي هرتز اندازه ‎گيري مي‎شوند، صداها با معياري به نام «دسيبل» ارزيابي مي‎گردند. گفته مي‎شود كه يك دسيبل، ملايم‎ترين صدايي است كه گوش انسان آن را مي‎شنود. جدول زير فهرستي از صداهاي محيطي را در مقياس دسيبل نشان مي‎دهد.


جدول سطح صداي محيط
محيط با صدا دسيبل
يخچال 45
مسكوني هاي مركز شهر 80
جنگل 35
باران ملايم 50
مته ي كمپرسي 100
چكه ي آب از شير 40
جارو برقي 80-75
موتور سيكلت 100
مناطق روستايي 40
دستگاه تهويه ي هوا 80
موسيقي راك زنده 90-130
موتور جت (به هنگام برخاستن هواپيما) 120-140



اثرات رواني موسيقي
موسيقي، سواي تأثيرات فيزيولوژيايي، روي روحيه نيز اثر مي‎گذارد كه از جمله مي‎توان به هراس و افسردگي اشاره كرد. معمولاً بيشتر اشخاص به تأثير موسيقي بر روي خود اشاره مي‎كنند.

دستگاه مغز و به خصوص هيپوتالاموس، جايگاه نرون‎هايي است كه وقتي از ناحيه ‎ي حس شنوايي تحريك شدند، مي‎توانند روحيه و احساسات شخص را تغيير بدهند. در حالي كه اشخاص، معمولاً در سطح ذهن هشيار به تأثير موسيقي روي روحيه پي مي‎برند، محرك شنوايي مي‎تواند بر ذهن ناهشيار نيز نفوذ كرده به سهم خود، روي روحيه ‎ي اشخاص تأثير گذارد. براي اندازه‎ گيري تأثير موسيقي پس زمينه روي كساني كه در سوپرماركت‎ها خريد مي‎كنند، مشخص گرديد كه خريداران، وقتي موسيقي ملايمي پخش مي‎شود، بيشتر در راهروهاي بين قفسه ‎هاي اقلام فروشگاه وقت صرف مي‎كنند و در نتيجه ميزان فروش افزايش مي‎يابد. در ضمن، ثابت شده كه پخش موسيقي ملايم در مطب پزشكان و دندان‎پزشكان تأثيرات آرام كننده ‎ي فراوان دارد.
موسيقي مي‎تواند احساسات توأم با استرس را تخفيف بدهد. در زماني كه سينما هنوز صامت بود، در سالن‎هاي سينما براي بالا بردن احساسات تماشاچيان، در صحنه ‎هاي عاشقانه، از نوازندگان پيانو استفاده مي‎كردند. به اين شكل كه وقتي تصوير يك صحنه‎ ي عاشقانه روي پرده نمايش داده مي‎شد، يك نوازنده ‎ي پيانو آهنگ خوشايندي را در لحظه مي‎نواخت. بعد از آن و با صدادار شدن فيلم‎هاي سينمايي، از موسيقي به ميزان وسيعي در فيلم‎ها استفاده شد.
در حالي كه امروزه، پخش موسيقي در فروشگاه‎ها و آسانسورها بسيار رايج است، در اتاق‎هاي عمل نيز موسيقي پخش مي‎شود تا بر سرعت التيام بيفزايد. براي اندازه ‎گيري تأثير موسيقي روي بيماران مشوش بيمارستان‎ها، دكتر «هلن بوني»، موسيقي درمانگر، نوارهايي از موسيقي تهيه كرد تا در بخش مراقبت‎هاي ويژه‎ي بيمارستان جفرسون در پورت تاون سند ايالت واشينگتن و بيمارستان ديگري در بالتيمور پخش شوند. معلوم شد كه پخش موسيقي، روي فشار خون، ضربان قلب، تنفس و تنش‎هاي عضلاتي تأثير آرام‎بخش دارد. پخش موسيقي، به افزايش خواب بيماران كمك مي‎كرد و از شدت اضطراب و افسردگي آن‎ها مي‎‏كاست.
موسيقي، روي احساس و انديشه ‎ي انسان تأثيراتي بر جاي مي‎‏گذارد كه از عهده ‎ي زبان و كلام ساخته نيست. موسيقي مي‎تواند دفاع‎هاي قدرت‎مند احساس را درهم فرو ريخته و ابراز احساسات را ميسر سازد. به همين دليل، روان‎شناسان و روان‎پزشكان براي تخليه ‎ي بسياري از هيجانات پنهان هم چون خشم، از موسيقي استفاده مي‎كنند.
ترديدي نيست كه موسيقي، روي احساسات در سطح هشيار و ناهشيار تأثير فراوان دارد. انواع مختلف موسيقي، مي‎تواند روي برافروختگي و نيز آرامش انسان تأثير گذارد. در جريان يك بررسي و به منظور ارزيابي رابطه ميان انواع موسيقي، انتخاب موسيقي و لذت و شادي و حالات آرميدگي، والري استراتون و آنتوني زالانوسكي (1984) به اين نتيجه رسيدند كه يك موسيقي خاص روي همه ‎ي اشخاص توليد آرميدگي نمي‎كند، بلكه ميزان علاقه ‎‎ي اشخاص به موسيقي انتخاب شده، در ايجاد آرميدگي مؤثر است. در جريان يك بررسي ديگر، ويليام ديويس و ميشل توت (1989) بر آن شدند كه ببينند در نظر اشخاص مختلف كدام موسيقي آرامش بخش ارزيابي مي‎شود. در اين بررسي مشخص گرديد كه نواهاي مختلف، روي اشخاص مختلف، اثرات متفاوت بر جاي مي‎گذارد.
http://www.falahisocialworker.blogfa.com

اثرات موسيقي بر درد و اضطراب واثرات رواني موسيقي

اثرات موسيقي بر درد و اضطراب واثرات رواني موسيقي

نويسندگان: دكتر ابراهيم قادري، فرزاد عابدي، اميرمولانائي، ئه سرين سيدالشهدائي

مقدمه:

در سال 1983 آقاي wak تئوريي‏ را ارائه داد مبني بر اين كه عدم تمركز حواس بر روي درد مي‏تواند درد را كاهش دهد و بعدها  براي انجام اين كار از موسيقي استفاده شد. هر چند كه موسيقي درماني علم جديدي است ولي تأثير موسيقي بر روح و جسم انسان قرنها پيش شناخته شده است.

گسترش روز افزون بيماريهاي تمدن كه عمدة آنها جنبه سايكولوژيك دارند سبب ظهور روشهاي درماني نويني شده است كه شايد ساختار آنها بكلي با درمان داروئي متفاوت باشد. از اين روشها مي‏توان به موسيقي درماني، يوگا درماني، نيرو درماني،  هيپنوتيزم و … اشاره كرد، به طور كلي در علم پزشكي به اين روشها Alternative Medicine  يا طب حاشيه گفته مي‏شود و پيشينه استفاده از موسيقي درماني به حدود 2500 سال قبل بر مي‏گردد.

يكي از آلات موسيقي كه در اين پروسه استفاده مي‏شود آلت چنگ است. موسيقي چنگ در شنونده ايجاد آرامشي فراگير مي‏كند كه باعث كاهش درد، كاهش فشارخون و … مي‏شود. بطور كلي موسيقي داراي يك نوع كيفيت آرام بخش و ديناميكي بالا مي‏باشد كه هم در اشخاصي كه بيماري سوماتيك دارند در تسكين درد مؤثر است و هم در بيماران رواني در تسريع و بهبود روند درمان مفيد است.

ـ موسيقي نه تنها در افراد بزرگسال بلكه در بچه‏ ها و حتي در جنين هم اثرگذار است. ابتكاري كه در اين زمينه صورت گرفته است شامل بررسي عكس ‏العملهاي جنين در هنگام شنيدن آواي آهنگين از قبيل صداي آواز خواندن مادر و … مي‏باشد. با استفاده از تكنيكهاي فيلمبرداري جنين در داخل رحم ديده شده است كه در هنگام صحبت كردن يا آواز خواندن مادر يكسري حركات خاص در جنين اتفاق مي‏افتد كه مبين اين واقعيت است كه جنين به آن محرك صوتي پاسخ مي‏دهد. اگرچه اين مطالعه به بررسي اثرات موسيقي در درد و اضطراب مي‏پردازد، اما جا دارد كه به اثر موسيقي در بهبودي بسياري از بيماريهاي آناتوميكي حركتي از قبيل اختلالات عضلاني اندامها و نارسائيهاي مغزي مثل آفازي هم اشاره كرد. فرد با شنيدن ريتم موسيقي، سعي مي‏كند حركات بدن خود را با آن هماهنگ نمايد و اين هماهنگي حاصل نمي‏شود مگر اينكه مراكز عصبي حركتي مثل هسته ‏هاي قاعده‏اي ـ مخچه و نرونهاي حركتي نخاع با همديگر تطابق و هماهنگي عملكرد داشته باشند كه خود اين امر در درمان بيماران مبتلا به اختلالات حركتي مفيد است.

متدولوژي:

اين مطالعه بصورت مروري (Review Article) انجام گرفته است كه تعداد 238 مقاله با استفاده از كلمات كليدي Music therapy و Pain و Anxiety بدست آمد و از اين ميان تعداد 20 مقاله بصورت راندوم انتخاب گرديد كه عنوان كلي اين مقالات در رابطه با درد و اضطراب و اثر موسيقي در كاهش آنها بود.

 

نتايج:

در پژوهشي كه در كالج پزشكي yale  آمريكا انجام شد بيماران بالغي كه تحت بيهوشي و عمل جراحي قرار مي‏گرفتند بررسي شدند. 48 نفر از اين افراد در گروه مداخله قرار گرفتند و به مدت 30دقيقه موزيكي را كه خودشان انتخاب كرده بودند گوش دادند. گروه دوم شامل 45 نفر بودند كه به موزيك گوش ندادند و فرآيند‏هاي روتين بخش براي آنها انجام شد. قبل و بعد از مداخله ميزان اضطراب آنها توسط آزمون (State- trait Anexity Inventory) و نيز بخش فيزيولوژيك اضطراب از طريق سنجش HR (ضربان قلب) BP(فشارخون) و كورتيزول، اپي‏نفرين و نوراپي‏نفرين سرم اندازه‏گيري شد.

در گروه تحت موزيك درماني سطح اضطراب به طور قابل ملاحظه‏اي كمتر از گروه كنترل بود (001/0P=) اضطراب در گروه مداخله بعد از موزيك در مقايسه با قبل از موزيك 16% كاهش يافته بود ولي از نظر شاخصهاي خوني ارتباط معني‏داري يافت نشد.

در مطالعه ديگري اثرات موزيك بر اضطراب را در بيماراني كه در انتظار كاتتريزاسيون قلبي بودند مورد بررسي قرار دادند. اين مطالعه شبه experimental طراحي گرديد. كه در آن يك Pretest و يك Post test از 101 نفر انجام شد كه 63 نفر از آنها مرد و 38 نفر زن بودند. اين افراد در دو گروه مداخله و كنترل قرار گرفتند و گروه مداخله به مدت20 دقيقه به موزيك گوش دادند: در گروه مداخله كاهش اضطراب به صورت معني‏داري (003/0P=) مشاهده شد و در مقايسه با گروه كنترل نيز با (004/0P=) ارتباط معني‏داري بين موسيقي و كاهش اضطراب يافت شد. HR و BP در گروه مداخله كاهش يافته بود (در صورتي كه در گروه كنترل هر دوي آنها افزايش داشتند)

مطالعات ديگري نيز در زمينه كاهش اضطراب ناشي از موسيقي در بيماريها و شرايط مختلف انجام شده است كه باز همگي تأييدكننده تأثير بسزاي موسيقي بر كاهش اضطراب هستند. در يك مطالعه كه در آمريكا انجام شد اثرات موزيك بركاهش اضطراب در20 بيمار كه منتظر انجام بيوپسي پستان بودند بررسي گرديد. اين افراد به صورت يك در ميان در گروه مداخله يا كنترل قرار گرفتند و هر فرد در گروه مداخله در اتاق انتظار اتاق عمل َ20 دقيقه موزيك گوش داد. و گروه كنترل نيز به صورت روتين به اتاق عمل فرستاده شدند. در نتيجه اين مداخله RR و HR و فشارخون بعد از مداخله در گروه مداخله كاهش عمده‎اي نسبت به گروه كنترل داشتند. شبيه چنين مطالعه‏اي نيز در مرداني كه منتظر رزكشن اورترال پروستات بودند انجام شد كه نتايج جالبي در پي داشت.

موزيك درماني همچنين بر كاهش اضطراب و درد ناشي از زايمان در زنان بسيار مؤثر بوده است و در تحقيقات انجام شده اين مسأله به اثبات رسيده است.

تأثير موزيك درماني بر افرادي كه ناتواني يادگيري دارند نيز جالب بوده است. در پژوهشي كه در دانشكده پرستاري دانشگاه‎هاي انگليس انجام شد موزيك درماني در بيماراني كه ناتواني يادگيري داشتند باعث كاهش رفتارهاي آسيب به خود و نيز پرخاشگري شد و همچنين باعث افزايش ارتباط اجتماعي آنها و نيز بهبود نسبي در وضعيت سايكولوژيك آنان گرديد. در بررسي تحقيقات انجام شده، موزيك درماني بر مشكلات رفتاري نيز تأثير داشته است.

در مطالعه ديگري نيز كه در اوهايوي آمريكا انجام شد محققان دريافتند كه موسيقي مي‏تواند در كودكان ناآرام باعث بهترشدن رفتار اجتماعي، پاسخهاي احساسي و تواناييهاي گفتاري شود.

 

اثرات موسيقي بر درد:

طبق تحقيقات انجام شده موسيقي مي‏تواند درد را كاهش دهد. در يك مطالعه، خانمي 56 ساله مبتلا به MS و درد شديد به صورت داوطلبانه تحت موزيك درماني قرار گرفت. در اين موزيك كلماتي كه بيمار را تشويق به بهبودي و داشتن اعتقاد به بهبودي مي‏كرد گنجانده شد و بيمار در حالت استراحت 30 دقيقه به آن گوش مي‏كرد. بيمار بعد از شنيدن موسيقي اظهار مي‏داشت كه خواب راحتي داشته و دردش كمتر شده است.

اثرات موسيقي درماني در كودكان مبتلا به سرطان نيز در بخش روانشناسي بيمارستان كودكان دانشگاه تورنتو كانادا مورد پژوهش قرار گرفت آنها از اين پژوهش نتيجه گرفتند كه موسيقي درماني موجب بهتر شدن احساسات كودكان و بهبود فعاليتهاي روز مره آنان مي‏شود. اين تأثير در كودكان پيش دبستاني و بالغين وجود داشت اما در كودكان سنين مدرسه اين تأثير مشاهده نشد. محققان پيشنهاد كردند كه مطالعات كاملتري به صورت RCT انجام شود.

در بخش انكولوژي بيمارستان مشترك چين و ژاپن نيز پژوهشي درمورد تأثير موسيقي درماني در درمان بيماران مبتلا به تومور انجام شد. در اين مطالعه 162 بيمار مبتلا به تومور مورد بررسي قرار گرفتند كه سنجش و ارزيابي آنان براساس Self Rating Depression Scale (SDS) ، (SAS) Self Rating Anxiety Scale و سنجش ايمونوهيستوشيميايي لنفوسيتهاي T و فعاليت NKC ضد تومور انجام گرفت. در ميان اين بيماران 46 نفر تحت موسيقي درماني قرار نگرفتند و بعنوان گروه كنترل در نظر گرفته شدند. در نتيجه اين مداخله ميزان SDS, SAS در گروه درمان شده، بعد از درمان واضحاً از گروه كنترل كمتر بود. (01/0P< و 05/0P<).

در ايران نيز تحقيقاتي در اين زمينه انجام شده است كه يك نمونة آن به بررسي تأثير موسيقي بر ميزان دردهاي مزمن بيماران مبتلا به سرطان بستري در بيمارستان سانترال تهران مي‏پردازد كه توسط آقاي علي يوسفي‏نژاد نوشته شده است، در اين مقاله 40 بيمار مبتلا به سرطان در سنين 70-18 سال قرار داشتند كه به دو گروه الف و ب تقسيم شدند. روند كار اين بود كه ميزان درد در سه روز اول صبح و عصر تعيين گرديد و در سه روز دوم موسيقي براي گروه الف و در سه روز سوم موسيقي براي گروه ب پخش گرديد، آنگاه طي سه روز چهارم ميزان درد تعيين گرديده و با ميزان درد قبل از ارائه موسيقي مقايسه گرديد. يافته‏ها با آزمون تي و ويلكاكسون بررسي شدند، نتايج دال بر اين بود كه ميزان درد و تعداد مسكن قبل و بعد از پخش موسيقي اختلاف معني‏داري دارد. (645/1Z= و 021/2T=).

12 مقاله بصورت Clinical Trial و 8 مقاله به صورت مروري تأليف شده بودند.

 

بحث:

موسيقي درماني پروسه‏اي است كه نحوة عملكرد آن در تخفيف درد و اضطراب محل بحث و مطالعه است. اگرچه توجيهاتي منطقي در اين خصوص وجود دارد ولي تا بحال دليلي قطعي براي آن ارائه نشد ه است. اما آنچه مسلم است اين است كه موسيقي تأثيري مثبت در كاهش درد و اضطراب دارد كه طبق تحقيقات انجام شده اين اثر مثبت هم در بيماريهاي سو ماتيك و هم سايكولوژيك مشاهده مي‏شود. اينكه چه ملوديهايي با چه ريتم و آهنگ خاصي استفاده شود امري سليقه‏اي است و تاكنون در تمام مطالعات استاندارد مشخصي را بكار نگرفته‏اند، اما عمدتاً از موسيقي‏هاي بي‏كلام استفاده شده است. نكته جالبي كه طي برخي مطالعات مشخص شده اين است كه موسيقي درماني فعال (Active music therapy) يعني اينكه خود فرد با يك آلت موسيقي آهنگي هر چند غير اصولي و غير حرفه‏اي بزند، از دريافت غيرفعال موسيقي بصورت شنيداري اثر بهتري دارد همانطور كه اشاره شد. يكي از آلاتي كه تقريباً در بسياري از مطالعات استفاده شده آلت چنگ مي‏باشد، كه تاكنون هيچ توجيه علمي خاصي براي اين استفاده مطرح نشده است و منحصراً از طريق مشاهدات تجربي اين نتيجه حاصل شده است.

تئوريهائي كه در مورد فيزيولوژي اثر موسيقي مطرح است شامل موارد زير مي‏باشد:

- برخي روانپزشكان معتقدند كه گوش دادن به موزيك باعث ترشح اندورفين‏ها در بدن مي‏شود كه اين مولكولها باعث تسكين درد مي‏شوند. همچنين موزيك با انرژي‏زائي در بدن از طريق تأثير بر نرونهاي مغزي مي‏تواند بر تعداد تنفس و ضربان قلب كه خود نمودي فيزيولوژيك از آرامش يا استرس هستند اثر بگذارد.

- در سال 1983 ، دو محقق به نامهاي Melzain  و Wall در تئوري خود اعلام كردند كه احساس درد و پردازش آن يك روند پيچيده از ارسال و پردازش سيگنال‌هايي است كه در طي يكسري نرون خاص به مغز مي‏رسند. آنها اين مسير را تحت عنوان دروازه درد ناميدند، حال اگر اين دروازه باز باشد، يك محرك دردآور مي‏تواند باعث ايجاد احساس درد شود، اما يكسري مكانيسمها وجود دارند كه با اين مسير پردازش تداخل پيدا مي‏كنند و در اصطلاح دروازه درد را به صورت كامل يا ناقص مي‏بندند و موسيقي هم با اين مكانيسم باعث ساپرشن درد مي‏شود.

-موسيقي در طرف چپ مغز يعني همانجايي كه محل پردازش زبان است، درك مي‏شود. موزيك با اثر بر روي سيستم ليمبيك باعث تنظيم و اداره احساسات فردي مي‏شود و به علاوه بعضي از مسائل فيزيولوژيك غيرارادي از قبيل يأس، احساس درد، فشارخون، را هم تنظيم مي‏كند.

اين تئوري كه به نظر قانع كننده ‏تر است براساس Centry Fugal Control  استوار است يعني تمركزي كه از CNS به يك امر خاص مي‏شود سبب مهار اطلاعات رسيده از محركهاي ديگر و تشديد ايمپالسهاي آن محرك مورد توجه مي‏گردد. افرادي كه درد دارند اگر بر روي درد خود تمركز كنند، گذر زمان را كمتر احساس ميكنند و به نظر آنها زمان ايستاده است كه اين امر در تشديد درد آنها فوق ‏العاده مؤثر است. موسيقي با جلب كردن حواس فرد به خود، و خود فرد نيز با تمركز ارادي و عمدي روي موسيقي مي‏تواند با توجه به مكانيسم ذكر شده سبب كاهش درد شود.

با توجه به مسائل ذكر شده، پيشرفت سريع موسيقي درماني در دو دهه اخير امري دور از ذهن نيست و توجه بيشتر به اين شاخه طب حاشيه مي‏تواند نتايج بسيار خوبي داشته باشد.

دانشجويان سال چهارم پزشكي

 نقل از فصلنامه علمی زانکو ( کمیته تحقیقات دانشجویی)

****************************

موزیک درمانی چیست ؟

موزیک درمانی:

The American music therapy Association(AMTA)

در سال 1998 بعنوان یک روش جهت درمان ودر سال 1950 انجمن ملی موزیک درمانی جهت پیشبرد آگاهی عمومی تاسیس شد .این سازمان جهت آموزش و پرورش و تربیت بالینی میزان شهرت برای موزیک درمانگران بود . اعضاء این سازمان با پیوستن به یک ضوابط اخلاقی و استانداردهای  لازم جهت درمان عملکردهای مناسب را طرح ریزی کردند. و نتایج پژوهشها و مطالعات کلینیکی مطابق با روشهای پیشنهادی موزیک درمانگران مورد قبول واقع شد .

از روش موزیک درمانی در کجا استفاده میشود ؟

موزیک درمانگرها سرویس هائی را در بیمارستان ها،با امکانات مراقبتی متوسط،، مراکز مراقبت روزانه بزرگسالان ،مراکز بزرگتر ،هتل ها،مدارس پیشنهاد می کنند .

در زمینه پزشکی موزیک درمان گرها بر اساس نیاز های متنوع بیماران و در بخش های مختلف بیمارستانی شامل: ICU,NICU,Pre and Post OP,  جراحی،دردهای مزمن مراقبت پزشکی،مامایی ، فوریت های پزشکی، طب اطفال ،توانبخشی فیزیکی و بیماران سر پایی .

  

 


موزیک درمانی چیست:

موزیک درمانی یک برقراری سلامتی است با بکارگیری موزیک و ارتباط درمانی جهت بازتاب فیزیکی،روانی،شناختی و یا عملکرد اجتماعی جهت بیماران در سنین مختلف.

موزیک درمانی یک وسیله غیر تهاجمی است،جهت کاهش درد ،اضطراب و افسردگی.

موسیقی باعث آشکار شدن احساسات فردی ،شناختی و درمان بین فردی می شود .

موسیقی درمانی برای آلزایمر و مشکلات عصبی

در بیماران آلزایمر :

موسیقی درمانی اثرات بسیار خوبی در درمان بیمارن مبتلا به آلزایمر دارد .

بیمارانی که قادر به بر قراری ارتباط کلامی نیستند یا نمی توانند که حرکات

هدفداری انجام دهند ،نیاز بیشتری به تحریکات حسی و محیطی دارند تا بتوانند

با حافظه دورشان ارتباط بر قرار کنند .در این راستا الگوهای موسیقی و کلام

(ضرب و ریتم ) بسیار موثر هستند . و نه تنها در جهت ایجاد آرامش روانی بکار

می روند ، بلکه می توانند سبب افزایش میزان ارتباط بیماران مسن تری که قادر

به برقراری رابطه نمی باشند یا به درجاتی دچار افسردگی هستند بشوند .

کلا بسیاری از پزشکان برای برقراری ارتباط با برخی از بیماران همچون کودکان ،

مبتلایان به آلزایمر و آسیب دیدگان ضربات مغزی از مو سیقی استفاده می کنند .

مطالعات نشان داده اند که وقتی بر قراری ارتباط شفاهی و روشهای معمولی به نتیجه

 نمی رسد ،استفاده از موسیقی کار ساز است .یک برسی آماری 6 ماهه در دانشگاه

ایندیانا بر روی 60 بیمار سالمند مبتلا به بیماری آلزایمر نشان داده است که بیمارانی

 که در طی دوره های باز توانی به موسیقی گوش می دادند ،هشیار تر و شادتر بوده و

 چیز های بیشتری به خاطر می آورند .

 


تاثیر موزیک در بیماران :

ریتم های بدن می توانند با گوش کردن به موزیک تسریع و آرام شوند .مثلا با ریتم 60 ضربه در یک دقیقه ،کاهش ضربان قلب و ریتم قلبی در طول شنیدن موسیقی مشاهده می شود .

ایجاد هارمونی و نوسان پاندول ها جهت همزمان کردن آنها زمانیکه آنها با همدیگر مرتبط می شوند . و یا استفاده از دیاپازون ها جهت ایجاد ارتعا ش و یا زیر و بمی موسیقی .

آهنگ بین دو ضرب که در همزمانی یک ریتم موسیقیایی اتفاق می افتد . باعث ایجاد هیجان ،بر انگیختگی فیزیکی در موزیک های رقصی و ضربی  میشود .

جریان خون در مغز با شنیدن صداهای مختلف افزایش می یابد . اسکن های مغز با استفاده از سونوگرافی داپلر ،نشان داد جریان خون در نیمکره راست مغز افزوده میشود ،

اما ریتم های خیلی قوی ،همچون جریان خون را در هر دو نیمکره راست و چپ مغز افزایش می دهد . تحقیقات بدست آمده نشان می دهد تا ثیر ملودی ها را روی مرکز هیجانی و احساسی مغز،

سیستم لیمبیک و عکس العمل های ما جهت لذت بردن ،ترس ،صلح ،حیرت و دلتنگی .

دانشمندان در دانشگاه مشاهده کردند ،تغییرات فیزیولوژیکی در داوطلبان با ضربه های سریع

در کلید های ماژور که با شادی همراه بود و ضربه های کند در کلید های مینور  با غمگینی افراد همراه بود .

 


تاثیر موسیقی در درمان :

تاثیر موسیقی بر سیستم عصبی:

در وجود هر انسان ریتم و هارمونی خاصی همراه با نظم و هماهنگی دیده می شود .آزمایشاتی که بر روی بیماران بعمل آمده ،نشان می دهند که موسیقی می تواند بر سیستم عصبی انسان به شدت اثر کرده .و بخصوص بر عملکرد قلب و عروق ،سیستم گردش خون ،ریتم تنفس و ضربان قلب باعث تنظیم ضربان قلب و فشار خون و هماهنگی تنفس و متابولیسم بدن شود .

همچنین اثر روانی موسیقی در بالا بردن میزان دقت ،هماهنگی در رفتار و کردار و پیشرفت در سطوح ذهنی و فرهنگی ثابت شده است .

موسیقی ملایم با یک ریتم طبیعی با سرعت ملایم باعث آرامتر شدن ضربان قلب ،ملایم شدن آهنگ تنفسی و تمدد اعصاب می گردد .و حالت آرامش و نرم خویی در انسان ایجاد می کند .

موسیقی تند و هیجان انگیز باعث افزایش ضربان قلب و متلاطم شدن آهنگ تنفسی و برانگیختگی در سیستم عصبی می شود .

این ارتباط تنگاتنگ  در اختلافات موسیقیایی میتواند تاثیر بسزائی را در افراد مختلف ایجاد کند .

کاربرد موسیقی در درمان بیماریهای عقب ماندگی های ذهنی ،نابینایان ،ناشنوایان ،ناتوانیهای یادگیری ،بیماران جسمی حاد و مزمن ،معلولیت های ارتوپدی ،مشکلات یادگیری و رفتاری در هیجانات کودکان و نوجوانان ،اختلالات روانی،در افراد مسن ،بیماران نا علاج ،در زایمان و مراقبتهای نوزادان و درمان استرس می تواند موثر باشد .